بلاگ

ميمون باهوش – محقق مدهوش

آيا حيوانات با هم حرف مي زنند؟ آيا حيوانات از خود گذشتگي مي كنند؟ آيا حيوانات قهر مي كنند؟ و آيا حيوانات عاشق مي شوند؟ انسانها نميتوانند دنياي حيوانات را درك كنند، ما تنها حيوانات را از دريچه ديد خود مي نگريم. آيا يك سگ به واسطه غذايي كه به او مي دهيم، به

ما علاقه دارد يا به خاطر بازي و لحظات شادي كه با ما مي گذراند؟ دانستن درباره دنياي حيوانات نياز به صرف زمان، آزمايشهاي سخت و تحليل هاي پيچيده دارد. پژوهش هاي فعلي رويكرد شناختي، نشان مي دهند كه حافظه و توانايي حيوانات بسيار پيچيده و انعطاف پذير است و حيوانات مي توانند مفاهيم مختلف و سخت تري را بياموزند. معمولا اكثر افراد به برنامه هاي تلويزيوني حيات وحش علاقه دارند و به اطلاعات ارائه شده آن اعتماد مي كنند. تقريبا تمام فيلم هاي حرفه اي حيات وحش در خارج از ايران و توسط متخصصين اروپايي و آمريكايي در آفريقا، آمريكاي جنوبي وهندوستان ساخته مي شوند. اكثر اين فيلمها نتيجه سالها پژوهش ميداني در جنگل ها، باغ وحش ها و آزمايشگاهها مي باشد. نتيجه هر چه كه است، منجر به لذت ما از تماشاي مناظر بي نظير و نادر حيات وحش مي باشد.

بارها بسياري از جانورشناسان و كردارشناسان نسبت به جعلي بودن فيلم ها و گزارش ها شكايت داشته اند، و داده ها را اغراق آميز و يا ناشي از صحنه سازي دانستهاند. به هر حال در صنعت فيلم سازي هدف اوليه، جذب مخاطب با هيجان بخشيدن به موضوع فيلم ميباشد. اما در دنياي علم واقعي، نتيجه هر چه كه است ارائه مي گردد. در پژوهش اصيل جايي براي اغراق، تغيير داده ها و يا ناديده گرفتن اطلاعات وجود ندارد. از اين رو بسياري از پژوهشگران به واسطه شك به صحت و سقم اطلاعات ترجيحا تنها به منابع بسيار معتبر استناد مي كنند. يكي از منابع بسيار معروف در روانشناسي تكاملي و انسان شناسي زيستي آزمايشگاه مشهور تكامل شناختي پروفسور مارك هازر در دانشگاه هاروارد ميباشد.

مارك هازر كه داراي سه مدرك فوق دكتري از دانشگاه هاي ميشيگان ، راكفلر و كاليفرنيا مي باشد و تا ماه گذشته استاد برجسته بخش روانشناسي و انسان شناسي زيستي دانشگاه هاروارد آمريكا بود كه به دليل ارائه دادهها و اطلاعات غلط و دستكاري شده از دانشگاه هاروارد اخراج شده است.

پژوهش هاي اخير او در زمينه قضاوتهاي اخلاقي درباره نوع دوستي در انسان ها و حيوانات، منشا مذهب از ديدگاه تكاملي، ارتباطات كلامي در حيوانات و غيره مي باشد .مارك هازر در بسياري از كتابها و مقاله هايش توانايي هاي شناختي و هوش ميمون ها را بر اثر تكامل،

بسيار نزديك به انسان مي دانست. اوچهار سال پيش نظريه “ويژگي هاي انساني” را ارائه داده است، كه منجر به شهرت وي گرديد. هازر چهار عاملي را كه انسان از طريق آن به دامنه وسيعي از اطلاعات دسترسي پيدا مي كند و توانايي پيدا نمودن راه حل خلاقانه در هنگام روبرو شدن با مشكلات جديد را نسبت به ساير حيوانات دارد، بيان نمود. هازر گفت: “فضاي شناختي خاصي ميان انسان و حيوان وجود دارد. با توجه به تفاوت هاي كليدي در توانايي هاي شناختي، ما عناصري كه انسان را موجودي بي همتا كرده است پيدا نموده ايم. اين چهار عامل جديد عبارتند از: توانايي تركيب و بازتركيب انواع مختلف اطلاعات و دانش به منظور به دست آوردن درك جديد، بكار بردن يك قاعده يا راه حل يكسان در مواجهه شدن با موقعيت جديد و متفاوت، خلق و بازنمايي سمبوليك از درك آسان محاسبه و درون داد حسي، جدا نمودن شيوه تفكر از درون داد ادراكي حسي خام.”

مارك هازر اكنون به دستكاري و تقلب در ارائه نظريه هايش متهم شده است .تاكنون سه مقاله او پس از چاپ شدن پس داده شده اند.

براي اولين بار چند نفر از دانشجويان تحصيلات تكميلي دكتر هازر به نتايج غيرعادي و تفسيرهاي عجيب استاد شك كردند. آنها در مصاحبه اي اظهار داشتند كه دكتر هازر هرگز قبول نمي كرد كه در مورد اشتباهات اتفاقي در تفسير و تحليل داده ها بحث كند. در ادامه اين موضوع دو هفته پيش پروفسور مايكل اسميت رييس دانشكده علوم و هنر دانشگاه هاروارد با اظهار تاسف اعلام نمود كه تاكنون هشت مقاله از دكتر هازر با داده هاي جعلي به چاپ رسيده است. مارك هازر كه در مورد شك ها و سوالات بسياري كه پيرامون موضوع مطرح گشته سكوت اختيار كرده بود پس از اعلام نتيجه كميته داوري هاروارد تقلب در ارائه داده ها را پذيرفت و از جامعه علمي عذر خواهي نمود.

با پذيرش تقلب در داده ها توسط يكي از معتبرترين افراد علمي جهان شوك عظيمي به جامعه روانشناسي تكاملي، انسان شناسي زيستي و كردارشناسي عصبي وارد آمده است. در طول ده سال گذشته كتابهاي دكتر هازر و نظريه هايش در دانشگاه تدريس مي شده است.

پژوهشگران جوان بسياري در ادبيات و پيشينه مقاله هاي خود از مطالب آثار دكتر هازر استفاده كرده اند. براي مثال مايكل پلات در جديدترين كتاب خود با عنوان كردارشناسي عصبي نخستيها كه امسال به چاپ رسيد، از بيش از بيست و پنج مقاله دكتر هازر استفاده نموده است.

اين حادثه براي اولين بار در تاريخ علم رخ نداده است و احتمالا آخرين آن نيز نيست. بسياري از افراد در سطوح بالاي علمي به چنان تسلطي دست پيدا مي كنند كه مي توانند موضوعات مختلف را بدون آزمايش و بنا بر عقيده شخصي و دلخواه گزارش نمايند. همچنين جامعه علمي بنا بر شهرت و اعتبار افراد مذكور هيچگونه شكي به داده هاي گزارش شده نمي نمايد و اين خود از ضعف سيستم اجرايي است كه مقالههاي افراد مشهور را هرچه باشد، چاپ مي نمايد. نكته بعدي عشق به شهرت مي باشد. در دنياي تحقيق، نتيجه بسياري از پژوهش ها جالب و يا چشم گير نيست و در كوران رقابت علمي، برخي افراد به منظور كسب شهرت به دست كاري داده ها مي پردازند. و در آخر اينكه، بسياري از دانشگاه ها مانند هاروارد، ستاره هايي مانند پروفسور مارك هازر دارد كه پول و اعتبار براي دانشگاه مي آورند، آنها با اخذ هزينه هاي پژوهشي بسيار زياد از موسسه ها و سازمان هاي مختلف پول كلاني را به حساب دانشگاه واريز مي نمايند، لذا دانشگاه آنها را ناخواسته تحت فشار زياد براي نتايج جامعه پسند مي نمايد.

در كشور ما، خصوصا در دو رشته روانشناسي تكاملي و كردارشناسي عصبي كمتر متخصصي صاحب نظر مي باشد. مجله تخصصي دراين زمينه وجود ندارد و به عنوان يك درس در رشته روانشناسي قرار نگرفته است. علاقه مندان به شناخت رفتار جانوري به علت عدم وجود آزمايشگاه تخصصي مجبورند تنها به كتابهاي دانشمندان غربي مراجعه نمايند، و هر آنچه كه است درست يا غلط بپذيرند، در حاليكه ظرفيت دانشجويان ايراني بسيار بالاست و مي توان با سرمايه گذاري مطلوب سطح دانش را به استانداردهاي جهاني نزديك نمود. با توجه به پيشرفت سريع علم در جهان، اميدواريم با مساعدت مسئولين و استعداد و تلاش جوانان علاقه مند هر چه زودتر شاهد بالارفتن جايگاه علمي از دست رفته خود در جهان دانش باشيم.

 

منابع

وب سايت پروفسور مارك هازر

http://www.wjh.harvard.edu/~mnkylab/HauserBio.html

آدرس وب سايت معروف فرهنگ نرون

http://www.neuronculture.com/http:/www.neuronculture.com/archives/marc-hauser-monkey-businessand-

the-sine-waves-of-science

صفحه شخصي دكتر مارك هازر در دانشگاه هاروارد

http://harvardscience.harvard.edu/directory/researchers/marc-d-hauser

 

تالیف: امير عسگري، دانشجوي دكتراي تخصصي روانشناسي سلامت دانشگاه ميسور هندوستان  (askari1407@yahoo.com)

به نقل از خبرنامه انجمن روانشناسي ايران

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *